ای تمینای ترانه بی تو قافیه نشد جور دگر عطر یاد تو ولی می رقصد لای اوراق سپید شعرم   پ.ن: همه ی سال چونان دی ماهِ رفتن تو لبِ خشک غزلم یخ زده است مه ناز نصیرپور تقدیم به مهربانی دختر تابستانی خورشید بلوچستانی تمینا اوان ۲۳ دی …  

باغ آغوشم

♥♥ نحسیِ ماهِ صفر پَر می کشد از شگونِ دیدنت، دلدارِ من مهرِ زیبای منی، قد می‌کشم من برای چیدنت، دلدار من خانه، خالی مانده از عطر تو وُ لذتِ بوییدنت، دلدار من باغ آغوشم کم آورده دگر سبزی روییدنت، دلدار من بر لب شعر و غزل، جاری…

خزرِ بی سر

مِهر هم زیبا نیست وقتی از بی مهری چشمها بارانی ست مدتی هست که باد طفل آرامش ما را برده خزرِ بی سرِ ما طوفانی ست... پ.ن: پاییز که پیشواز نمی خواهد غمش قبل از خودش می آید... مهناز نصیرپور…

داس سرد دستانت

دوباره آمدی پاییز طوفان وار ببازد آرزوها رنگ سبزش را... چه غمگین می سپارم مزرع زیبای گندم گون احساسم به داس سرد دستانت گلوی من پر از بغض و لبان شعر خاموش است ... مهناز نصیرپور…

دلتنگترین فاجعه

آخرین جمعه ی تابستان است در گلویم بغض و خفقان مهمان است چه کسی می گوید فصل سوم زیباست؟ بی تو دلتنگترین فاجعه ی دوران است مهناز نصیرپور…

فتح شهر پیرهنت

بر پله های انتظار نشستم چه بی قرار تا فتح شهر پیرهنت در پل خیال مهناز نصیرپور

دخترک احساس

عشق تو تاج گلی ست بر سر دخترک احساسم... مهناز نصیرپور