یاد تو هر دم که از ره می‌رسید خواب از چشمان واژه می‌پرید در دل سنگی تکرارِ صدا نغمه‌ی آرام رویا می‌تپید برنگشتی و جنون؛ صد راه رفت شبنم دلتنگی‌ام بی تو چکید ای امان از وعده‌ی سرخرمنت چهره‌ی شهریورم از غم تکید کافه‌ی تنهایی و دمنوش و چای می‌شود؛ آرام؛ جان از عطر بید […]

خنده ی سرخابی

  شهر سربیِ کبودم آسمانِ آبی ات کو؟ شوق چشمانت رمیده خنده ی سرخابی ات کو؟ واژه ها تبعیدِ بغض و بیدها درگیر بادند فصل رویایت زمستان رویش شادابی ات کو؟ آرزوها غیرِ ممکن مردمت فکرِ مُسَکِّن خستگیهاشان چه مزمن آخرِ بی خوابی ات کو؟ تو سیه…

گرونی بنزین

خبرنداشتن بعضیا از گرون کردن بنزین مثل اینه که آدم نفس بکشه و بگه من نمی دونستم هوا وجود داره...   مهناز نصیرپور

شاعرِ آغوشت

دیرم شده و مقصرش آغوشت معتادِ توام؛ مخدرش آغوشت این دفتر لحظه‌ها پر از خاطره‌ات تاریخ‌نویس و شاعرش آغوشت #مه_ناز_نصیرپور 💕 T.me/MehreMordadi…

ماتیک سرخ لبخند

تحمیل درد دوری، صبر است با غروری ماتیکِ گرمِ لبخند، زیرِ نقاب کوری یادِ شبِی شکسته، با سایه های خسته با آه سرکش غم، بغضی که راه بسته مرثیه های کشدار، غمنامه های بسیار خون واژه های دفتر، با یک ردیف تکرار پاییز و باغِ احساس، گیلاس پشت گیلاس در ج…

کشور رویا

به رقص آور مرا در کشورِ رویا که در آن مردمانش قدرِ آهنگ و غزل را خوب می دانند، همان جایی که آرامش، نوای نبض خوشبختی ست سپیدِ صلح، همیشه بهترین رنگ است... تو می دانی که احساسم چه دلتنگ است... ببر من را به جایی که نپیچد چادرِ …

چراغِ خوابِ من

نورِ یادِ تو چراغِ خوابِ من   مهناز نصیرپور