یاد تو هر دم که از ره می‌رسید خواب از چشمان واژه می‌پرید در دل سنگی تکرارِ صدا نغمه‌ی آرام رویا می‌تپید برنگشتی و جنون؛ صد راه رفت شبنم دلتنگی‌ام بی تو چکید ای امان از وعده‌ی سرخرمنت چهره‌ی شهریورم از غم تکید کافه‌ی تنهایی و دمنوش و چای می‌شود؛ آرام؛ جان از عطر بید […]

به مِهرت سوگند

بهارِ نارنجی! به مهرت سوگند آبان، بی باران اندوه خیابان است مه ناز نصیرپور

بغض ابرها

گم شده ام مثل کودک احساسی که در سرزمین منطق، تنها رها شده است گم شده ام مثل غزلی که با ضربه ی جدایی عقیم شده است مثل دلواژه هایی که ناامید از نگاه تو یتیم شده اند... من گم شده ام مثل باران در بغض ابرها و مهری که …

دوبیتیهای من

در ح ر و ف قلب من جاری بمان ای دوبیتیهای من با تو غزل مه ناز نصیرپور

تقویم جانم

مهر در تقویم جانم تا همیشه روشن است مه ناز نصیرپور

رود تنهایی

قایقم در رود تنهایی شکست ابرهای غم هنوزم باقی است مه ناز نصیرپور بیست و چهارم تیر نود و پنج پ.ن : بداهه تصویری در گروه مکتبخانه عشق این شعر برنده ی رتبه ی چهارم مسابقه شد.…

فُراتِ عشق

  فُراتِ عشق، لب تشنه، هنوزم آب کمیاب است   مه ناز نصیرپور شانزدهم مهر نود و پنج