یاد تو هر دم که از ره می‌رسید خواب از چشمان واژه می‌پرید در دل سنگی تکرارِ صدا نغمه‌ی آرام رویا می‌تپید برنگشتی و جنون؛ صد راه رفت شبنم دلتنگی‌ام بی تو چکید ای امان از وعده‌ی سرخرمنت چهره‌ی شهریورم از غم تکید کافه‌ی تنهایی و دمنوش و چای می‌شود؛ آرام؛ جان از عطر بید […]

هلال ماه

حسین (ع) هلال شد وقتی ماه افتاد از لب مشک چکید آه و اشک و فریاد.. مه ناز نصیرپور

فصل گریه

فصل گریه ست دلم بی تابت تو به اندیشه ی من #مهر قرآن و حسین را دادی... بداهه مه ناز نصیرپور پ.ن: بابا یادم نمیره هیات رفتنت رو تا دیروقت کار کردنت رو برای امام حسین، قرآن یادم دادنت رو…

فاصله

فاصله، کوه خاکستری اندوهست اما کار خورشید طلوع از کوه است   مه ناز نصیرپور

شعر صدخاطره

هر شبانگاه سپید ذهنم شعر صد خاطره را می بافد و به گوش قلمم واژه ی مهر تو را می خواند مه ناز نصیرپور

زمزمه ی یادت

می نویسم هر شب نت به نت زمزمه ی یادت را مه ناز نصیرپور

گل مهتاب

پشت این پنجره ها گل مهتاب به عشقت بیدار، زلف شبهای مرا می بافد مه ناز نصیرپور