یاد تو هر دم که از ره می‌رسید خواب از چشمان واژه می‌پرید در دل سنگی تکرارِ صدا نغمه‌ی آرام رویا می‌تپید برنگشتی و جنون؛ صد راه رفت شبنم دلتنگی‌ام بی تو چکید ای امان از وعده‌ی سرخرمنت چهره‌ی شهریورم از غم تکید کافه‌ی تنهایی و دمنوش و چای می‌شود؛ آرام؛ جان از عطر بید […]

کوه یخِ شناور

مثل کوهِ یخ شناور بودی بر امواج دریا و من چه ساده ، غرق در رویا می خواستم تکیه گاهم باشی پایان بغض و آهم باشی ... مهناز نصیرپور ۱۵/۹/۹۳

الفبای عشق

تکیه داده بودم به دیوارِ سردِ نبودنت به این امید که آفتاب آغوشت دوباره آتش مردادم را بیدار می کند ردیف کردم الفبای عشق را برای تو... اما نیامدی.... مهناز نصیرپور ۱۴/۹/۹۳…

عاشقانه های زندانی

این روزها هنوز، شقایق هست اما نبضِ زنده بودنش ضعیف می زند و من دلواپسِ قلبِ عاشقِ او نفس می کشم با بغض پنهانی فصل سردِ عاشقانه های زندانی را... مهناز نصیرپور…

شانه های دیوار

هق هقِ نبودنت را تقسیم کردم با شانه های دیوار گرچه سرد و بی روح بود اما همیشگیست ، دیگر نمی گردم دنبالِ نوازش هایِ موقتِ تو... مهناز نصیرپور…

کوچه های دنج عاشقانه

تنها زمانی در کوچه های خاطرت هستم که دیگران نباشند شهر قلب تو آن قدر شلوغ است که به خلوت کوچه های دنج عاشقانه مان فکر هم نمی کنی ..... مهناز نصیرپور ۱۲/۹/۹۳…

عطر نارنج

انگشتانت جوهر امید دارد بر دفتر سپید دستانم چشمانت آسمان آبی عشق آغوشت باغ زندگی سرشار از عطر نارنج... دیدنت شور و شوق نقاشی... خلاصه می شوند همه ی شعرهای من در یک کلام بمان تا همیشه کنارم گل همیشه بهارم والسلام مهناز نصیرپور…