یاد تو هر دم که از ره می‌رسید خواب از چشمان واژه می‌پرید در دل سنگی تکرارِ صدا نغمه‌ی آرام رویا می‌تپید برنگشتی و جنون؛ صد راه رفت شبنم دلتنگی‌ام بی تو چکید ای امان از وعده‌ی سرخرمنت چهره‌ی شهریورم از غم تکید کافه‌ی تنهایی و دمنوش و چای می‌شود؛ آرام؛ جان از عطر بید […]

شعر هم می گرید

جمعه و شنبه ندارد جانم دل که غمگین باشد شعر هم می گرید   مهناز نصیرپور فروردین نود و شش

به پای رای خودت

من انتخاب تو بودم چه سود وقتی که به پای رای خودت هم نمانده ای حالا   مهناز نصیرپور بیست و نه اردیبهشت نود و شش   پ.ن انتخاب، سخته ولی پای انتخاب ایستادن سخت تر و ارزشمندتر کاش وقتی نمی تونیم پای کسی بایستیم اونو زن…

درد و فریب

به تحمّل، سوگند دل که صد پاره شد از درد و فریب واژه ی صبر، دگر بی معناست   مهناز نصیرپور ۲۲/۲/۹۶

باغ بنفشه

این بهار، هنگامه ی رویای عشق رای ما باغ بنفشه  می دهد   مه ناز نصیرپور

یلدای درد

رفتنت، یلدای دردِ واژه ها   مه ناز نصیرپور

چتر شعر

چترِ شعر از یادت، عاشقانه، خیس است  The umbrella of poem is wet of your memory lovely مهناز نصیرپور