یاد تو هر دم که از ره می‌رسید خواب از چشمان واژه می‌پرید در دل سنگی تکرارِ صدا نغمه‌ی آرام رویا می‌تپید برنگشتی و جنون؛ صد راه رفت شبنم دلتنگی‌ام بی تو چکید ای امان از وعده‌ی سرخرمنت چهره‌ی شهریورم از غم تکید کافه‌ی تنهایی و دمنوش و چای می‌شود؛ آرام؛ جان از عطر بید […]

جنگل سبز نگاه تو

جنگل سبزِ  نگاهِ تو غزلسازِ امید ♥ تو قافیه ی عشق، تنت شعر سپید... #مه_ناز_نصیرپور #بداهه ۸ شهریور ۹۶ تقدیم به دوست عزیزم جمیله عجم…

دلواژه های لیمویی

خاطره که همیشه نباید گرم باشد؛ گاهی می تواند نوشیدنی لیمویی باشد که دلِ لحظه های جدایی را خنک می کند... طعم سبز ترش و شیرینی که زبان سکوتت را قلقلک می دهد... یا می تواند شهریورِ پریشانی باشد که تارهای گندمگون  موهایش از نسیم مهر رقصان است... …

شهریور دستان من

جمعه شهریور دستان من است که به فصل غزل سرخ انارت نرسید   مه ناز نصیرپور

صلح جهانی

انحنای سرخ لبهایت که بالا می رود صلحِ دندانت جهانی می شود مه ناز نصیرپور

افق آغوشت

صبح آغاز من است از افق آغوشت غزل چشم تو و بوی گل تن پوشت   مهناز نصیرپور بیست و هفت اسپند نود و پنج

برنامه نویس عاشقی ها

کد لبخند تو قفل سکوتم را به بوسه باز می‌سازد تنم صفحه کلید شعر تو بنشان بر غزل‌هایم حروف مهر را هردم تو برنامه نویس عاشقی‌ها باش که هر روز وعده‌ی دیدار فردا پشت پرچین بلند مهربانی با زنگ صدای تو یادآوری گردد بداهه روز برنامه نویس …