یاد تو هر دم که از ره می‌رسید خواب از چشمان واژه می‌پرید در دل سنگی تکرارِ صدا نغمه‌ی آرام رویا می‌تپید برنگشتی و جنون؛ صد راه رفت شبنم دلتنگی‌ام بی تو چکید ای امان از وعده‌ی سرخرمنت چهره‌ی شهریورم از غم تکید کافه‌ی تنهایی و دمنوش و چای می‌شود؛ آرام؛ جان از عطر بید […]

نگاه تو

تنها نگاه تو کافیست برای رویش باغچه ی قلبم.. نیستی وقتی عطر تو هنوز با من است دستان دلتنگی گلوی لحظه ها را بیشتر می فشارند چشمانم بیش از پیش منتظرِ دیدارند در من غرق شو هرروز، هرشب دریای وجودم دوباره تو را به ساحل آرامش باز می گر…

شب به خیر

گاهی شب به خیرها اجباریست مثل بیدارشدنهای صبحگاهی برای رفتن به مدرسه ای که دوست نداری .... مهناز نصیرپور

تنهایی

بانو سیمین بهبهانی ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﻨﻮﻁ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎﻧﮑﻦ .. ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﯿﺎﺑﯽ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮین ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺧﻄﺎﺏ ﻧﮑﻦ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ، ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﺧﯿﺎﻻﺗﯽمی شوند ﻫﻮﺍ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﻬﺖ ﮐ…

حفاظت شده: باران نم نم – ویرایش شود

نگاه تو باران نم نم است برای کویر تنهایی تنها با دیدار تو شب تاریک درد و جدایی را به فراموشی سپردم باغ درونم سبز شد گل واژه ها دوباره شکفت کاش می دانستم با دلم چه کرده ای که از تلاقی چشمانم با چشمانت از خاکستر عشق شقایق می روید....…

حفاظت شده: جشن تولد من

می بینی؟ برایم تولد گرفتی با کبریت نبودنت شمع وجودم را روشن کردی و من لحظه به لحظه آب می شوم از آتش تلخی کلامت... تولدم ستاره باران است با اشک چشمانم شعله ها می رقصند در جسم و قلب و جانم.... جای تو خالیست.... مه ناز نصیرپور…