ای تمینای ترانه بی تو قافیه نشد جور دگر عطر یاد تو ولی می رقصد لای اوراق سپید شعرم   پ.ن: همه ی سال چونان دی ماهِ رفتن تو لبِ خشک غزلم یخ زده است مه ناز نصیرپور تقدیم به مهربانی دختر تابستانی خورشید بلوچستانی تمینا اوان ۲۳ دی …  

شب به خیر

گاهی شب به خیرها اجباریست مثل بیدارشدنهای صبحگاهی برای رفتن به مدرسه ای که دوست نداری .... مهناز نصیرپور

تنهایی

بانو سیمین بهبهانی ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﻨﻮﻁ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎﻧﮑﻦ .. ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﯿﺎﺑﯽ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮین ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺧﻄﺎﺏ ﻧﮑﻦ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ، ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﺧﯿﺎﻻﺗﯽمی شوند ﻫﻮﺍ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﻬﺖ ﮐ…

حفاظت شده: باران نم نم – ویرایش شود

نگاه تو باران نم نم است برای کویر تنهایی تنها با دیدار تو شب تاریک درد و جدایی را به فراموشی سپردم باغ درونم سبز شد گل واژه ها دوباره شکفت کاش می دانستم با دلم چه کرده ای که از تلاقی چشمانم با چشمانت از خاکستر عشق شقایق می روید....…

حفاظت شده: جشن تولد من

می بینی؟ برایم تولد گرفتی با کبریت نبودنت شمع وجودم را روشن کردی و من لحظه به لحظه آب می شوم از آتش تلخی کلامت... تولدم ستاره باران است با اشک چشمانم شعله ها می رقصند در جسم و قلب و جانم.... جای تو خالیست.... مه ناز نصیرپور…

پروردگارا دوستت دارم

من زیبایی گل ها را طیف نور و رنگها را طلوع زیبای خورشید را مهتاب درخشان امید را در شبهای تاریک راه فرار را از کوچه های تنگ و تاریک ، مهربانی نگاه مادر را می بینم صدای عاشقانه ی رودهای جاری و قطرات باران را آواز و ترانه ی پرندگان را می شنوم لطافت…