یاد تو هر دم که از ره می‌رسید خواب از چشمان واژه می‌پرید در دل سنگی تکرارِ صدا نغمه‌ی آرام رویا می‌تپید برنگشتی و جنون؛ صد راه رفت شبنم دلتنگی‌ام بی تو چکید ای امان از وعده‌ی سرخرمنت چهره‌ی شهریورم از غم تکید کافه‌ی تنهایی و دمنوش و چای می‌شود؛ آرام؛ جان از عطر بید […]

بهارنارنج عشق

شنبه یعنی مهر، در اردیبهشت همچو نارنجِ بهار بوییدنت شنبه یعنی من،تو و دم‌نوشِ عشق در میان کافه ای نوشیدنت شنبه یعنی شعر پاک رازقی از میان واژه ها روییدنت شنبه یعنی صد خیابان عاشقی در میانِ عابران، بوسیدنت شنبه یعنی هفته ی پرشور عشق …

غزل یاد تو

غزلِ یادِ تو هردم جاری ست بر لب صورتی احساسم...   مهناز نصیرپور

در آستانه ی تو

در مسیرت، نو به نو گل داده ام...   مهناز نصیرپور

قلب بی پناه عشق

بیا و گونه هایم را زشوقت ارغوانی کن به رقص شعر لبخندت دل من را روانی کن منم همچون زلیخا و تو هستی *معجزِ یوسف تمام تار و پودم را پر از شور جوانی کن شده دنیا هجوم غم به قلب بی پناه عشق بیا فکری به حال *آخرین جنگ جهانی کن بهاران بی…

زخمه ی دست تو

شب شروع صحبت زخمه ی دست تو و تار موهای من است   مهناز نصیرپور

شاپرکها شعر می گویند

در آغوشت میان دشت تن پوشت غزلهای امید، بی وقفه می رویند تمام شاپرکها شعر می گویند تمام واژه ها عطر تو را با عشق می بویند مهناز نصیرپور بداهه دوازده فروردین ۹۷…