عطر بهار نارنج!
روییدنت را ڪم دارد
اردیبهشت آغوشم
مه ناز نصیرپور
واژه هایم
رنگ می گیرد
از جنگل چشمانت
مه ناز نصیرپور
بداهه تقدیم به بانوی واژه ها خانم جمیله عجم
سد ڪردہ ،یادت
راه ِ اسبِ فراموشے را ،
زودتر بیا بهارِ صورتے ،
میمیرد بے تو
گلواژـہ هاے صدبرگ مטּ
مـہ ناز نصیرپور
راست میگفت
استاد ریاضی
عدد کوچک به توان هر عددی،
کوچکتر میشود
وقتی فهمیدم که
زهر غرورت را چشیدم
مه ناز نصیرپور
با سپاس از استاد دکتر وحید ناصحی فر
امروز
غمِ جمعه
از صبح، طلوع کرد
در بهمنِ نبودنت
میلرزم
کاش می شد
غروب،
در چشمانم طلوع کنی
مه ناز نصیرپور
