واژه های زندگیم
درون تو جان گرفت
هر نفسم با تو تازه شد
هرچه بزرگتر شدم
رنج تو بی اندازه شد
بار سنگین بودنم
ماهها به دوش کشیدی
به خاطر حال من
گاهی نخوردی، ننوشیدی
چه شبها که مضطرب از وزن من نخوابیدی
چه دردها که نکشیدی
چه رنجها که ندیدی
اما
لالایی های مادرانه ات را
در گوشم خواندی
هرچند خسته شدی
ولی کنارم ماندی
عشق تو شبیه هیچ عشقی نبوده و نیست
بی قید و شرط و بی منت
بی بهانه ، لطیف و عاشقانه ……
گرچه گل جوانی ات برای ما پرپر شد
اما هنوز زیباست آسمان چشمانت
امن ترین آغوش است حریم بازوانت
زندگی دوباره ست نوازش دستانت
مادرم دوستت دارم
به خاطر دعاهایت
خوشبخت و امیدوارم
مادرم بهار قلبت پایدار
گلهای لبخندت، تازه و برقرار
زیر سایه ی مٍهرٍ پروردگار
همیشه کنارم باش
در التهاب روزمرگی ٍاین روزگار
قرارم باش
تقدیم به مادر مهربونم
مه ناز نصیرپور
۱۹/۱/۹۴
بارانِ واژه ای
بر دشتِ کاهیِ دفترم
اگر می خواهی
چشمه ی احساسِ عاشقانه ام،
گلهای شعر و ترانه ام،
خشک شود
اگر می خواهی
بازوانم به جای قامت بلندت ،
زانوی غم ،بغل بگیرد
کودک قلبم در حسرتِ با تو بودن بمیرد
برو….
مه ناز نصیرپور
اسپند۹۳
تو
ای ماه پرنور
این همه از من دور
هیچ می دانی
در دستان توست
جزر و مدِ دریای دلم؟
مه ناز نصیرپور
۵/۱/۹۴
آنقدر نزدیک است به افق چشمانم
آنگاه که شکوفه های بهار ،
رویای تابستان و میوه شدن می دیدند
دستان طوفان و تگرگ
گلبرگهای مخملینشان را
از شاخه می چیدند
و من در اتاقم
نگران بودم
که امشب چند آرزو پرپر می شود
چند درخت بی ثمر …
مهناز نصیرپور
۱۰/۱/۹۴ ساعت ۲۲:۴۵ وقتی تگرگ و طوفان و بارون بود….
نفسِ لبخندِ منی؛
بگذار زنده بماند،
بر ساقه ی لبهایم ….
برقِ چشمانِ توست،
ستاره یِ شبهایم….
مه ناز نصیرپور
اسپند ۹۳
وقتی چشم میگشایم با لطیفه های گروه میخندم
شب با جملات زیبا چشم میبندم
گل روی بچه ها همیشه بهار است
غم از لبخندشان در فرار است
آسمانش هدی و مه ناز و پروین دارد
بر باغچه اش گل شادی میبارد
مدیر گروه آقا محسن است
پخته و باهوش گرچه کم سن است
مجتبی هرروز درود میگوید
اما مثل مریم در گروه کم میروید
رضا و مینا و مرتضی فعالند
همه ی گروه قدرشان میدانند
مه ناز نصیرپور
همین الان یهوییی
۵/۱/۹۴ ساعت ۱۵:۳۰
پر از خیال توست،
پس کوچه های ذهنِ من،
دستِ من نیست،
واژه هایم، خود به خود،
ردیف می شوند،
چونان بنفشه هایِ کاشته یِ باغچه های شهر،
امّا هنوز کم دارد،
ردیف ِگلواژه هایم،
قافیه یِ دیدارت …
مهناز نصیرپور
۵ فروردین ۹۴







![image-aa48e7ed5e98f600c8594cbdfb2898c5c3e408fa5fe9e5e970d925bdf5962187-V[1]](https://m-nasirpour.ir/wp-content/uploads/2015/01/image-aa48e7ed5e98f600c8594cbdfb2898c5c3e408fa5fe9e5e970d925bdf5962187-V11-250x300.jpg)