shekoufe2

عشقت

اتفاقی ست که با شکوفه ی رویا،

از درخت انتظار،
بر دامانِ پیراهنِ طلاییِ امیدم ؛
افتاد….
مه ناز نصیرپور

 

worriness autumn

حالِ شاعری را دارم؛

که غزلهایش گم شده است…..

می ترسد؛

کودکِ واژگانش ، مالِ دیگری شود….

نکند از شعرِ زندگیِ او سر بر آوری ….

یا وقتِ سرودن ، چون عطر ، از هوای ِذهنم بپری ….

نکند رنگِ نگاهِ مرا،

با چشمکِ ستاره ها، از یاد ببری ….

 

مه ناز نصیرپور

فروردین ۹۴

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

pirhan3

با تو به استسقا رسیدم

هرچه بیشتر نوشیدم،
کمتر سیراب شدم،
 بیشتر بی تاب
در بهارِ تار و پودِ پیرهنت
چه نفسهای ِعمیقی کشیدم،
عطر تو را با همه ی وجود، بلعیدم
مه ناز نصیرپور
فصل تمام نشدنی باغ نارنجِ

در سبزه زارِ وجودت،

می غلتم

در گلزارِ حضورت،
قدم می زنم
تنها برای تو ،
قلم می زنم….
زیرِ آسمانِ آبیِ عشقت،
با تو
به خود می بالم که زنم…..
ای محرمِ راز جان و تنم….
مه ناز نصیرپور

noore khoda shokoufe

پروردگارم،

خورشیدِ همیشگیِ دنیا….
مقصدِ قدکشیدنِ
 گلهای رنگیِ رویا…
نگیر ، نور ِنگاهت را ،
از سبزینه ی روح و جانم ….
که در شب زمستانیِ گناه،
گمراه  می شوم…
بغضِ بلندِ آه ،
با تنهایی، همراه ….
می میرد ،لبخندِ امیدم،
پرمی کشد ،احساس،
از شعرِ سپیدم …..
مه ناز نصیرپور
به تاریخ هر روز و هر لحظه
خداوندا
مرا جز به خودت نیازمند هیچ چیز و هیچ کس نساز…..

لحظه های زندگی ،

سرشار از عاشقانه هاست

کتابها،
پر از شاعرانه و ترانه هاست
قصه ها
لبریز از دلیل رفتن و بهانه هاست
اما
مهمترین حرف واژه های روزگار،
 ماندن و جاودانه هاست….
مه ناز نصیرپور
اگر
گرد و غبار ِندیدنت،
رویِ قاب ِخاطراتمان بیشتر شود…
لبهایِ تشنه ام،
از اشکِ دلتنگی،
بیش از این، تر شود…
اگر سیلِ غم،
بیش از این از سرم بگذرد،
روزه ام باطل می شود….
مه ناز نصیرپور
تیرماه نود و سه
در تمامِ زندگیم،
معنیِ گره یِ کورِ سرنوشت را
در کلاف ِعشق ، نفهمیدم
کاش می دانستند
این همه نصیحت،
بی فایده است…..
مه ناز نصیرپور
 acasia
گاهی
طوفانی می شوی،
نیش میزنی برجانم،
به اسارت می کشی
ساقه های دستانم …..
اما
یادت می رود،
من اقاقیای سپیدم؛
فرو می برم
بغضهایم ؛
پنهان می کنم؛
اشکهایم
و شهدِ شیرینِ عشق،
می تراود،
واژه به واژه از پیکرم
نفس بکش
عطر شعر را از دفترم….
مهناز نصیرپور
فروردین نود و چهار
برای مادرم و تمام مادرهای دنیا
 تنها مادر است که مثل گیاه اقاقیا از نیش ، نوش می سازد و حتی طوفان رفتار ما را به جان می خرد و با قلب مهربانش ، بدیهای ما را از یاد می برد….

درشاخه‌های این گیاه (اقافیا ) بر اثر گزش حشره‌ها، و یا دراثر وزش باد و برخورد ساقه هابا یکدیگر ایجاد خراش شده ماده‌ای به خارج تراوش می‌گردد که به نام صمغ آکاسیا یا صمغ عربی موسوم است. نوع مرغوب صمغ آکاسیا بصورت قطره‌های کوچک مدور یا زاویه دار به رنگ سفید تا مایل به زرد است. ازصمغ آکاسیا برای آرایش موی سر، برای تهیهٔ قرصها، چسب‌ها، قطره و پودرها استفاده می‌شود و به مقدار بسیار کم در تهیهٔ غذا و شیرینی مصرف دارد.