zayanderood bi ab

زاینده رود!

بازی می کنند با نفست از سر هوس ،

سد می کنند گاهی ،

گلویت را با آهی به بلندای عطش،

می گشایند دوباره ، نایت را با جریانِ زندگی…

و چه دردی می کشند ،مردم این شهر،

وقتی تن عریانت را زیر آفتاب می بینند….

کاش کسی می فهمید آدمها ،چقدر بی تو غمگینند ….

مه ناز نصیرپور

bridge green

تنهایی،

پر از پلواژه هایی ست،

که بلندتر می شوند ،

برای پیوند،

تا دستان من و تو را

از این سوی فاصله ،

به آنسو برسانند….

مه ناز نصیرپور

 

sunflower_farm_engagement004

از انگشتانم، نور می ریزد،

وقتی درگیرِ شانه های مِهر می شود،

در آینه ی عشق که بنگری،

پنجه ی آفتاب می بینی…

از آغوشم میوه ی آرامش ،

می چینی ….

 

مه ناز نصیرپور

lady in green

بانوی سبز،در تابستان ، شکفته بود،

و عشق در وجودش ، نهفته ،

از مهر ِ نگاهت ، در پاییز،

جوانه زد و قد کشید،

وقتی به شانه های مردانه ات رسید،

پیدا کرد ،دریچه ی نهان باغِ امید…

بانویِ نزدیک، اما دور،

که دستانش را به خاک ِتنهایی سپردی،

بی نور،میان کوچه های سوت و کور…

حالا کجای زندگی توست؟

حیف چقدر دیر فهمیدیم که رقیب،

پشت صخره های فاصله،در کمین بود….

رسالت من و تو از عشق همین بود؟

مه ناز نصیرپور

 

dokhtare zibaye sabzcheshm

پلک می زنی،

دریا مواج می شود،

ماهی ها ،

از تُنگِ تَنگِ بلور بیرون می پرند…..

چشمانم ،با نگاهِ تو

زیبارویان را از یاد می برند…..

قد می کشند،گلها ،

به امیدِ بوسه بر گیسوانت،

آرام می گیرم هرشب،

با رویای باغِ بازوانت…..

مه ناز نصیرپور

 

cup

گلِ سرخ ،به موهایم آویخته ام ،

در فنجانی به رنگِ آسمان ،

جرعه ای زلالِ عشق،

ریخته ام ،

بنوش تا سرخیِ لبانت ،

درخشان تر شود،

مِهرِ چشمانت ، تابان تر …..

 

مه ناز نصیرپور

 

 

 

jam

اگر طبع حافظ را داشتم ،

با تو ،

شاعر ِقرن می شدم …..

مه ناز نصیرپور

دوازدهم ماه جاودانگی

 

nastaran
از پس کوههای بلند انتظار،
طلوعِ خورشیدی،
با تو،
گل می دهند ،
نسترن هایِ شعر،
بر بلندای دفترم ….
لمسِ دستانت،
برق ِچشمانت،
از یادم می برند،
بغضِ غریب دلتنگی ….
مه ناز نصیرپور
چهاردهم خرداد نود و چهار

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

IMG_20150730_160542

بعد از تو

دلم کودکی بود،

 که به پرورشگاه تنهایی کشاندم،

روی صندلی تقدیر نشاندم،

و با گریه به او گفتم،

میروم با کسی زندگی کنم که دوستش ندارم….

مه ناز نصیرپور