parastoo

خورشیدِ  من !

چگونه کوچ کند

پرستویِ قلبم،

وقتی

از نگاهِ تو می جوید،

جهتِ مسیر را….

کاش بر شاخه ی ِ دستانت ،

می آویختی کدویِ حلوایی،

تا دوباره لانه کنم،

در ِآغوشِ نارنجیِ پاییزی ات …..

پر نگیرم

به سویِ فصل تنهایی….

مه ناز نصیرپور

 

تنم مرداد زیر خاڪستر
ڪجاست آتشفشاטּ آغوشت؟
گدازہ هاے لبهایِ خاموشت؟

مـہ ناز نصیرپور

 

دلم را ربودی،

سربرگرداندم،

دیگر نبودی ….

 

مه ناز نصیرپور

۷۰۲۴۲۹۲۵۲_۷۰۳۹۰

اگر میروم از سردیِ باغ ِخزان زده یِ آغوشِ توست

از نگاهِ پرحرف و لبهایِ خاموشِ توست

فکر می کردم،

مِهر ، یادآور ِمهربانی و خورشید است

در تاریکیِ شب ، نورِ امید است

اما

دیوارهایِ غرورت،

راههایِ بی عبورت،

مرداد،

را در من کُشت……

مه ناز نصیرپور

سال گذشته روزهای دردآلود …که مثل همین روزها دلگیر بود….

می توانی مگر ،

ستاره های آسمان ،

سیاره های کهکشان ،

را بشماری

که می پرسی چقدر

دوستم داری؟

مه ناز نصیرپور

پاییز،

پر ِپروازِ  من و تو و زندگی…

آغازِ راهِ خورشیدِ جاودانگی….

 

مه ناز نصیرپور

ماهِ روشنِ منی در آسمان،

من پلنگی عاشقم، رویِ زمین،

این همه عاشق، به دورت حلقه اند،

میدرخشی در میان، همچون نگین

 

 

مه ناز نصیرپور

کاش شهریور،

به مهرِ نارنجی ِحضورت،

گشاید در،

پاییز و باران را تنها با تو میخواهم،

کاش بمانی همراهم،

کاش بفهمی بغض و  آهم ،

یادت باشد حتی در فاصله ها،

از عشقت نمیکاهم …..

 

نهم شهریور نود و چهار

Girl-and-boy-friendship-1366x768

در باغ عشق تو ، روحم شکفته شد،

آهنگ گرفت تار و پودم،

از میوه ی شعر، سرشار،

درختِ وجودم،

در سالهایِ نبودنت، انگار

در خاکِ تنهایی،مرده بودم،

با بغض و آه، ستاره شمرده بودم،

یادت باشد،

بی تو ،

متروکه ای دودآلودم ،

از اشک ،

لبخندی مصنوعی و نمک سودم….

با تو اما جاری و رو به دریا، همچون رودم….

مه ناز نصیرپور

 

 

شبها بدونِ تو ،دلتنگ و بی حصار ،
تنها نشسته ام ،
ای ماهِ روشنم…
ابریشمین چو کِرم،در پیله ، بی قرار
لرزان ، در انتظار،
من تار می تنم….
گلزارِ من تویی،دلشاد و برقرار،
پروانه ات منم،
از نورِ مهرِ تو،مغرور و استوار،
با قهر، دشمنم،
با شورِ عشقِ تو،در سایه ی چنار،
آهنگ میزنم،
جاری که می شود ،مضرابِ دست تو،
دیوانه می شوم،بر شانه های تو،
من چنگ می زنم….

فریاد می زنم ،روزی هزار بار،

پنهان و آشکار،

خوشبخت ترین زنم…..

مه ناز نصیرپور برای مهر درخشان زندگیم تا طلوع دوباره اش چند غروب باقیست؟
دهم شهریور نود و چهار