پاییز زیبا برای شعرم

پاییز
نگین انگشتر فصل هاست
در آغوش باغهای نارنجی و زرد اولین ماه،
گل دیدارمن و تو رویید..
نگاهم چه عاشقانه
شراب نگاهت را
در یک لحظه نوشید
دستانت،
گرمای دستان مردادیم را پوشید
قصه ،آغاز شده بود
حالا دیگر دلم
برای قدم زدن در خنکای نسیم و باران
بهانه داشت …
با تو خستگی روزهای تکراری رفته بود
خزان خفته ی لحظه ها
بهار شده و شکفته بود
باغ دستانم
با تو سرشار از جوانه بود،
درخت جانم
پر از برگ و نور و ترانه بود…
پاییز
پرپرواز یکی شدن من و تو و زندگی…
آغاز راه خورشید جاودانگی..
مه ناز نصیرپور

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *