از صداے آرشـہ ے باد
بر پیڪر آهنیטּ پنجره،
پیچید بے رحمانـہ

طنابِ بغض
بر گلویم،
اوج گرفت
صداے ڪودڪِ گریـہ
در تاریڪے شب نبودنت….

مـہ ناز نصیرپور

۹۴/۱/۲۲
شبی که با آسمان همراه بودم و می باریدم…..
دلشکسته ام …..
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *