بوسه هایم به تو نمیرسد
تو اسیر خانه ی سنگیِ نبودنی …

و من اینجا غرقِ حسرت،
رویای شانه هایت را
مرور می کنم

#مه_ناز_نصیرپور

پ. ن: امروز پدرها به دخترها تبریک میگویند و هدیه میدهند
من از دور به تو سلام میکنم #بابا ?
کاش امشب که میخوابم رویای تو را ببینم …
چهارده مرداد نود و پنج

دلم برای باران تنگ است
دستانش اگر بر پیرهنت نشیند
عطر حروف آغوشت
را بیدار میکند
در مشام شعر من …
و سپید ذهنم
از رویای دیدارت
صورتی میشود

پ.ن : دلتنگ بارانم وقتی با تو می آمیزد

گلواژه از دفترم برمیخیزد

قطره قطره هوای تو را در من می ریزد

باران که نیامد
کاش تو
شهریورم را غافلگیر کنی
به #مهر نگاهت…
مه ناز نصیرپور

پنجشنبه یازده شهریور
ساعت ۱۷:۰۵

 

غافلگیر کردی تابستانم را به مهر نگاهت :)

نیلی چشمانت
بام پرواز خیال و باور

مصر آغوش مرا
نغمه ی آبی رود نیلی

مه ناز نصیرپور

شکسته ام
آیینه را
تا نبیند چهره ی
شکسته ام

مه ناز نصیرپور

نزدیک هایت دور است
میزان کن
مسافت قلبت را
به مهر

مه ناز نصیرپور

چهاردهم مرداد ساعت ۱۶

پ.ن: وقتی منتظر بودم،
پرسیدم کجایی؟

گفت:
نزدیکم ♥

تقدیم به نزدیکترینم♥♥

 

ڪجا باریده ای؟

ڪه هواے مرداد،
نسیمِ مهر،
پوشیده

مهناز نصیرپور

پ.ن: به تاریخ صبح امروز
وقتی هوای #تابستان، نسیم #پاییز گرفته بود

سیزده مرداد نود و پنج

آغوشت
خط پایان،
می گذرم

سرانجام
از مرز بازوانت

مه ناز نصیرپور

فصل موهایم
خزان است
بی مهر انگشتانت

مه ناز نصیرپور

بیست و چهار تیرماه نود و پنج

ساعت ۸:۳۰ صبح
در پاسخ تو♥

اینجا
غزلے مردہ است
اما
در بهشت شڪوفـہ میدهد
قافیـہ ے وجودش

مـہ ناز نصیرپور

یادت
بر مטּ
مے وزد
هر روز
گلواژـہ ے آسمانے

مهناز نصیرپور