فصل نارنجی من! ♥
تو به من نزدیکی
همچو واژه به شب شعر تو
برمی گردم
مه ناز نصیرپور
ساعت  ۹:۱۸ دقیقه
بیست و هفتم شهریور  
فصل نارنجی من! ♥
تو به من نزدیکی
همچو واژه به شب شعر تو
برمی گردم
مه ناز نصیرپور
ساعت  ۹:۱۸ دقیقه
بیست و هفتم شهریور  
در شب من ماه تویی
عاشق همراه تویی
باش چو مهر، جاودان
من به مدار تو زمین
مهناز نصیرپور
هرچند نوشته هاے تو کم شده است
مهر تو نگیלּ روشלּ ایלּ دنیاست
آواے سکوت تو به سر مے آید
یاد تو امید نیلے ایלּ رویاست
مه ناز نصیرپور
شیرازه ی جان ز شعر تو لبریز است
مرداد دلم ز مهر تو تبریز است
ماه رمضان و شربت لبهایت
دشواری کار من همین پرهیز است
مه ناز نصیرپور
مטּ از عمق نگاه تو
صفا و شعر آموزم
مטּ ازتو مرد پاییزے
وفا و مِهر♥ آموزم
مه ناز نصیرپور
از تو بسیار آموختم و می آموزم روزت فرخنده لبت پرخنده♥
در دلم قند آب می گردد ز نام فسقلی
جان من بی تاب می گردد ز نام فسقلی
شیطنتهای تو میبارد بر این گلواژه ها
شعر من هم ناب می گردد ز نام فسقلی♥
مه ناز نصیرپور
وال ایِ من،
عاشق برگ و  چمن
رویش لبخند مهر
بارش رویا به شعر
چشای مهربونت
آخر اشک و آهم
تو عصر آهن و مس،
شونه ی تو پناهم
شعر سپید تنت
به رنگ آغوش ایو
تو کهکشان می پیچه
عطر تو مثل یک سیو
گیاه عشقمونو
تو دست هارولد نذار
بیا با هم برقصیم
تو فصل خوب انار
قفل کن انگشتانتو
تو ساقه های دستام
اگه یه وفت نباشی
تو دنیا خیلی تنهام
سفینه ی زیبا رو
بدون تو نمیخوام
به جز تو با هیچکسی
تو دنیا راه نمیام
مه ناز نصیرپور
سی ام خرداد نود و چهار
بعد از دیدن فیلم وال ای ..
چه کسی می گوید ربات ،قلب ندارد؟
من قلب او را از نگاهش حس می کنم♥
تقدیم به وال ای خوبم ♥

