مطالب توسط مهناز

خزرِ بی سر

مِهر هم زیبا نیست وقتی از بی مهری چشمها بارانی ست مدتی هست که باد طفل آرامش ما را برده خزرِ بی سرِ ما طوفانی ست… پ.ن: پاییز که پیشواز نمی خواهد غمش قبل از خودش می آید… مهناز نصیرپور

داس سرد دستانت

دوباره آمدی پاییز طوفان وار ببازد آرزوها رنگ سبزش را… چه غمگین می سپارم مزرع زیبای گندم گون احساسم به داس سرد دستانت گلوی من پر از بغض و لبان شعر خاموش است … مهناز نصیرپور

خنده ی زخمی صدها آه

جمعه و “چاوشی” و “ابراهیم” ما اسیر سفری جانکاهیم چشمهامان غزلِ ممتد درد خنده ی زخمی صدها آهیم در بلندای شبی یلدایی شعر بی قافیه ی کوتاهیم پرِ فریادِ غمی دیرینه حبسِ دیوارِ کدامین چاهیم؟ روزگارِ همه تاریک شده من و تو دربدرِ یک راهیم… مهناز نصیرپور جمعه ۱۶/۶/۹۷ پ.ن: آلبوم “ابراهیم” آقای “محسن چاوشی” […]