امشب،از دستانِ خدا، ستاره میبارد
از بالِ فرشتگان ،شکوفه ی بهاره …
چشمانت را که میبندی،
به آسمانیان میپیوندی،
لبخندی کوتاه ،تا سحر ،
تا وقتِ دعا و اذان،
اما آرامشی که میماند
در قلبت جاودان….
حالا فقط، در خواب،
بهشت و شعر سپید ابر و سبزی باغهای بهشت
را میبینی
اما روزی زیر درختان بلندش مینشینی….
مه ناز نصیرپور
شب اول ماه رمضان بیست و هفتم خرداد ۹۴
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.