پوشیده ام یاس ِ خوشرنگ آغوشت
می نوشم احساس ِ لب های خاموشت
عطرت شکوفا شد در خلوتِ خانه
پروازِ پروانه، گلهای تن پوشت
بارید دستانم گلواژه های مِهر
ابریشمین و نرم بر لاله ے گوشت
همچون پرستویے بعد از شب و طوفان
آرام میگیرم بر لانه ے دوشت
در ایטּ هیاهوے غمگینِ تڪرارے
دیوانـہ شد قلبم، شیدا و مدهوشت
هرچند گویے تو از عشق بیزارے
هرگز نمے گردد یادم، فراموشت
مهناز نصیرپور
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.