دامن پرچین شب کویر،
 آنقدر نزدیک است به افق چشمانم
که گویی می رسد دستانم
به پولک ستاره ها
آفتاب،
نوازشی عاشقانه است
مهتاب،
پر از نت های روشن ترانه…
سوگند
به دلشوره های خزر
به آرامشِ شیرینِ خلیجِ پارس
به خورشید تابان
به لبخند نیلی آسمان
به جان قطره های آب قنات
و طبیعت رو به ممات
نفسِ زمین رو به پایان است
صدایِ باران
تپش ِابرهای آسمان
تمام می شود،
دخترِ نقره پوش آب،
در بستر ِکویر
تحلیل می رود،
این قطره هایِ مروارید
روزی تقلیل می رود
با بخششِ رنگارنگ و زیبای طبیعت مهربان باشیم
مهناز نصیرپور
بهمن ۹۳
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *