شب،

رقص خیال توست
در دفتر ذهن من…

پلک من،
منتظر رویش تو می ماند
شعر صد خاطره را می خواند
حافظم حال مرا می داند
بس که نامت بردم…

من به #مِهر تو
به نخهای طلایی وجودت
چندیست
گره خوردم محکم…
ای طلوع دیدار
واژه ی یاد تو
در من جاری
غزلی بی تکرار
تا همیشه بسیار

تو هوای یاسی
که نگردد انکار
کوچه های دل من،
از تپش های اقاقی
حضورت سرشار

مه ناز نصیرپور
#بداهه ۵ مهر ساعت ۲۲:۲۰ دقیقه

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *