stone temina evan
یکسال گذشت
تو رفتے
دنیاے من لرزید
هنوز زیرِ آوارم
مرگِ امیدِ حضورت را باور ندارم
از غم نبودنت آرام و بیصدا مے بارم
من از اسارت نور، زیرِ پلکِ شب بیزارم
اما بر باغچه اے که خوابیدے یاسین میکارم
کاش تمام میشد بغضِ تلخِ تبدارم
تا همیشه یادت را
در شعرِ سپیدِ ذهنم
نگه مے دارم
به پاےِ خاطراتت، چون درختے برقرارم
مه ناز نصیرپور
بیست و دوم دے ماه نود و چهار
شب رفتن تو
براے همکار عزیزم تمینا اوان
بخوانید برایش فاتحه ای تا آرام باشد روح مهربانش در پناه ماندگار پروردگار ♥

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *