پروردگارم،
خورشیدِ همیشگیِ دنیا….
مقصدِ قدکشیدنِ
گلهای رنگیِ رویا…
نگیر ، نور ِنگاهت را ،
از سبزینه ی روح و جانم ….
که در شب زمستانیِ گناه،
گمراه می شوم…
بغضِ بلندِ آه ،
با تنهایی، همراه ….
می میرد ،لبخندِ امیدم،
پرمی کشد ،احساس،
از شعرِ سپیدم …..
مه ناز نصیرپور
به تاریخ هر روز و هر لحظه
خداوندا
مرا جز به خودت نیازمند هیچ چیز و هیچ کس نساز…..
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.