از تو شعر نمی خواهم
همینکه
با رویایِ من
مغرور و سربلند
از میان
این همه
غمزه ی گلهای رنگارنگ
می گذری
و شانه هایت
تنها
تکیه گاه زلف پریشان من،
است
و آغوشت
پناهگاه دستانِ من،
و نگاهت
خانه ی امن چشمان من ….
کافیست…..
در این روزگار تاریک بی وفایی ها
مِهرِ تابانِ آسمانِ عشق منی ….
مه ناز نصیرپور
اردیبهشت ۹۴
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.