💌 تابستان نامه
عزیز دلنشین واژه های من! ♥
کمی آرامتر رد شو…
ز فصل سبزِ احساس و
هوای باغ گیلاس و
صدف، دریا و الماس و
نوای دلنشین ساز …
هنوز شهریورِ امّید،
نفس دارد…
هنوزم عطر گردوها
میان باغِ لحظه
جاری و زیباست…
بیا انگور را دریاب…
چه میداند کسی شاید
نشد شعری ز خرمالوی نارنجی
و سرخی انار بوسه ی پاییز
بنویسیم …
شتابان میروی
بی آنکه دریابی
دلِ شعرت
برای پسته ی تازه
به حسرت میتپد روزی
و تو فردا پر از ای کاش امروزت
به تار و پودِ اشعارت
نُتِ اندوه میدوزی…
بلندای تمام روزهای فصل دوم
را گل افشان کن
به عطر #مهر تن پوشت
#سپیدار_بلند_من!
کنار تو
شلوغی های #تهران_وجود_من
چه آرام است
غمِ من در میانِ بازوانِ تو
چه ناکام است…
مه ناز نصیرپور
سیزده شهریور نود و شش
ساعت ۱۷:۱۵
پ.ن: گاهی یه جمله ی کوتاه از کسی که دوسش داری ♥️ آفرینش یه شعر بلند رو رقم میزنه…
ما آدما همیشه باید یادمون باشه فصلها و روزایی که آرزوی گذشتنشونو داریم عمرمونن…
تصویر:عطاآباد عکاس: مهناز نصیرپور
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.