sadness-girl
تابستانم،

بدونِ خورشید شد،

در روزهایِ آخر ِمرداد….

منتظر میمانم ،

تا مِهر،

کاش طلوع کنی ، در دستانم ،

دوباره….

پر کِشَم به سوی آغوشت،

به یک اشاره ….

طولانیترین، کُسوفِ دنیا  ، شبهای ابری و خُسوفِ رویا را ،

تاب می آورم،

به امیدِ شبهایِ پرستاره …..

آرامش به امواجت میرسد روزی،

دل ِ پرآشوبِ بیچاره …..

مه ناز نصیرپور

بیست و هشتم ماه جاودانگی سال نود و چهار

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *