بانوی امردادم،
ماه سبز جاودانگی
دلم با تپشهای زودگذر ، بیگانه است
بدون عشق ،
لحظه هایم گنگ و بی ترانه است
زیبای خفته در مرداد ِآغوشم
تنها در میان دستان کسی بیدار می شود
که عاشقانه دوستم دارد
خورشید مهربانیست و برجانم مِهر می بارد
در نگاهم ، شوقِ زندگی می کارد

تکیه گاهم می شود سر به روی شانه هایم می گذارد

تلخی بی کسی هایم را به باد می سپارد

مه ناز نصیرپور
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *