بانویِ احساسِ خفته در آغوشت را
بیدار ،
تبِ جدایی و شب ِ تنهایی را
طلوع ِدیدار….
راهِ چشمانت را به افقِ نگاهم باز،
بر بلندای دستانت، دوباره پرواز
خواهم کرد…..
مه ناز نصیرپور
دهم شهریور نود و چهار
بانویِ احساسِ خفته در آغوشت را
بیدار ،
تبِ جدایی و شب ِ تنهایی را
طلوع ِدیدار….
راهِ چشمانت را به افقِ نگاهم باز،
بر بلندای دستانت، دوباره پرواز
خواهم کرد…..
مه ناز نصیرپور
دهم شهریور نود و چهار
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.