سحر رفتی و
آتش گرفت جانم
با دلتنگیِ بسیار ،
تشنه یِ دیدار،
گوشم در انتظارِ
اذانِ مغرب و آمدنت ….
مه ناز نصیرپور
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *