خاطره هایم را نمی تواند بگیرد
او که تو را از من گرفت
اولین ها مال من بودند
او آخرینی ست که اولین ها را ندارد…
شعرهای من با تو همیشه رنگ دارد
غم شیرین خاطره ها را
بگذار با او بخندی ، با او برقصی
من شریک اول بغض ها و خنده هایت بودم
با تو بودم و دست سرنوشت دستانت را از من گرفت
و به او داد
اما خاطرت همیشه یادی از من دارد…
مهناز نصیرپور
یادش تلخ است وقتی سال پیش به تمامی تو را از من گرفت
نوشته بودم این دلنوشته را…

2 پاسخ
  1. behdad گفته:

    سلام بخشی از شعرها را با ترکیب های زیبای و خوش نقش و نگار مرور گردم زیباست نشان از علاقه و توانایی تان دارد همیشه شاد و خرم باشید من نیز گاهی برای خودم شعرهایی دارم می سرایم اگر حوصله ای باشد بخشی را در وبلاگم می گذارم بیشتر سرگرم کارهای خودم هستم مگر حس و حالی دستبدهد برای سرودن کار وکالت و درگیر بودن با کارهای حقوقی را با ادبیات و شعر و تاریخ و …با ایجاد تنوع در هم می امیزم تا زندگی را زیباتر و قشنگ تر بسازم و استفاده ای بیشتر ببرم شاد و خرم باشید منتظر نیم نگاه مهر و لطف شما شاعرهی خوب ایرانی هستم

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *